ای سر زلف تو کمند حیات


نیست ز قید تو امید نجات

آب حیاتی تو و خط بر لبت


سبزهٔ تر بر لب آب حیات

شور من از خندهٔ شیرین توست


ریش دلم را نمک ست این نبات

خاطر عاشق ز جهان فارغ ست


مشت ندارد خبر از کاینات

تازه براتی ست خط سبز تو


به ز شب قدر بود این برات

داد هلالی به وفای تو جان


جان دگر یافت ولی از وفات